در مواجهه با آدمهایی که میبینم، قسمتهای ناشناختهشان را به دلخواه خودم پر میکنم. اعتقاداتی که بروز ندادهاند، رفتارهایی که نشان ندادهاند و غیره. بعد که واقعیتشان را میفهمم کلا با آن آدم مثل یک شخصیت متغیر برخورد میکنم. بهش اعتماد نمیکنم، همیشه با یک سرباری توی ذهنم رفتارهاش رو تحلیل میکنم. آدمها هیچ تقصیری ندارند توی این زمینه، این منم که درگیر یک دروغگویی به خودم هستم که میدانم یک زمان لو میرود و بیاعتمادم میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر