۱۳۹۴ شهریور ۲۶, پنجشنبه

خانم؟

خانم ببخشید، خانم؟ با شمام. بله! میشه بارون بشین ببارین تو قلبم؟ میشه؟ قول میدم خوب مراقبت کنم. خوبِ خوب! قول میدم. اولش یه دونه‌ی کوچیکه، بعد کم‌کم جوونه میزنه. یه ساقه‌ی نازک میاره. سبز کم‌رنگ، با یه برگ کوچیک. اون موقع خیلی نازه. همه دوستش دارن. همه با ظرافت باهاش برخورد می‌کنن. اگر هم کسی لهش بکنه همه عصبانی میشن. همه با هم متحد میشن که روی یه جوونه‌ی گیاه پا نذارن! منم باهاشون متحد میشم. متحد میشم و اگر هم لازم شد زیرشو امضا میکنم. امضا میکنم که هیچ‌وقت روی یه گیاه کوچولو که داره رشد می‌کنه پا نذارم. خانم باور کنید راست میگم. آخه پا گذاشتن روی جوونه‌ی کوچولو کار زشتی‌ه. مراقبت می‌کنم تا بزرگ بشه. بزرگ بزرگ! مثه یه درخت ستبر و تنومند که بشه زیر سایه‌ش خوابید. بشه از آفتاب در امان موند. بشه بهش تاب بست و یه بچه‌ رو موقع تاب‌سواری نگاه کرد. خانم گفته بودم که نگاه کردنِ تاب‌سواری یه بچه روی یه تابی که به درخت تنومند بسته شده باشه خیلی لذت بخشه؟ خانم تا حالا تاب‌سواری یه بچه روی تابی که به درخت تنومند بسته شده باشه رو از نزدیک دیدید؟ خانم؟ خانم اصلا حواستون با من هست؟ ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر